بازنشسته ياباز«ننشسته»؟
طنز اختصاصي يزدفردا
محمدمهدي خوشخو
كساني كه اين مطلب رامي خواننديا«بازنشسته» شده اندويااينكه آرزودارندروزي« بازنشسته» شوندوفارغ ازكاراداري وصنفي به استراحت بپردازندواگراهل سفرند به سفربروند ويااهل مطالعه اندسرگرم مطالعه وتحقيق شوندكه متاسفانه باشرحي كه خواهدآمددرحسرت سفربايدآه بكشندواگراهل مطالعـه اندوباقيمت هاي بالاي كتاب توانايي خريدكتاب راندارندبايداقدام به عضويت دركتابخانه عمومي شهربكنندوبماندكه اياب وزهاب به اين كتابخانه هم براي بسياري مشكل است ولي چون رودي وجويي هم نيست كه به قول شاعربنشينندكنارجوي گذرعمرببيننداگرهم جويي باشدبيشترگذرآشغال راشاهدخواهندبودمجبورنددرخانه بنشيينند.
اگربازنشسته نيستيدخداوندقسمت كندكه دوران زيبايي است اگر...
براي آخرين باربه كارگزيني تشريف مي بريدوآخرين حكم راتقديم حضورتـان مي كنندكه شمابه «افتخاربازنشستگي »نائل آمده ايد.اولين سوال اين است كه آياتوانستم خدمت صادقانه اي كرده باشم وبه قول سربازها«برگه پايان خدمت »گرفته باشم وياوجدانا،خدمت راآنچنان كه بايدوشايدخوب انجام ندادم ودرحقيقت بايدبرگه «پايان خيانت »مي دادند.انشاءالله كه همه صادقانه خدمت كرده باشيم و«نان بخورونمير»يابه عبارتي صحيح تر«نخوروبمير»حلالم باشد.
بله حكم بازنشستگي راتقديم مي كنندوتابه كسي ميگويي بازنشست شده ام مي گويند:با«زن »نشسته شده اي؟چون انسان بازنشسته همدمي جز«زن »،كه باحق عائله مندي ماهي حداكثر...تومن ساخته نداردويامي پرسند«باز»نشسته شده اي؟ چون بعدازسي سال خدمت حدس مي زنندكه بايدانسان وارسته تبديل به «انسان وارفته» شده باشدوبرخي كه خيلي لطف دارندانسان رامقايسه باشاهين وعقاب وبازمي كنندومي گويند«باز»نشسته شده اي ؟«باز»ي كه دراوج آسمان خدمـت پروازكرده وحالابراي استراحت نشسته است.بگذريم اصطلاحات وتعبيرات اينگونه فراوان ولي امروزه باهرمردبازنشسته اي كه صحبت مي كنيدومي پرسيددوران استراحت راچگونه مي گذرانيدميگويندروزهاي اول كه روزهاي شادي بودواستراحت ،خوش گذشت،كم كم تحمل حضورمان درخانه مشكل شدودرهراتاقي نشستيم كه كتابي راورق بزنيم وروزنامه اي رابخوانيم «عيالات متحده »باجارووخاك اندازتشريف آوردندكه مي خواهيم اتاق راجاروكنيم ،ازاين اتاق به آن اتاق رفته وهنوزبه نيمه هاي مطلب سرمقاله نرسيده بوديم كه باز«جارووخاك انداز»تشريف آوردندوتكراروتكرارتاچندروزبعدفهميدم كه اي بابابازبان بي زباني مي گويند:«چون پيرشدي حافظ ازميكده بيرون شو».
كم كم بدنمان گرم شدوفهميديم كه بايدبااين حقوق بازنشستگي دخترهاراعروس كنيم وپسرهارادامادوهنوزتكون نخورديم نوه دارهستيم وخرج وبرج روزافزون كه بايدچاره اي انديشيد.ولي ديديم اولين تغييري كه درزندگي ماصورت گرفته با«بسم الله »قرابت خاصي پيداكرده ايم پاداش بازنشستگي هم كه چيزي حدودپنج ،شش ميليون تومن بودوچون «جن»بوداده به دستمان رسيدوبه يك چشم بهم زدن دردست ماي «بسم الله خان »گم شد.چون همه بازنشستگان محترم ميدانندكه ازيك سال به موعدبازنشستگي ونويدگرفتن پاداش بازنشستگي ،به مصداق «چاه نكنده ،مناردزديده»چاه هاي زيادي براي اين منار،كنده شده است ،مثلابه بچه هااجازه ثبت نام دردانشگاه آزادداده مي شود،به پسربزرگ اجازه داده مي شودكه براي آوردن عروسش به خانه آماده باشدوعيال هم درصددتهيه جهازمي افتدوروزبه روزقسط هاروي هم مي آيدويكباره مي بينيم كه هنوزپاداش نرسيده شديم يك پا«قاسطين»البته ناگفته نماندكه به محض دادن نويدپاداش هرشب پلوخوري راه مي افتدو«ماهي»كه «سال»يكبارخورده مي شدبه قوت خودباقي مي ماندولي مرغ راكه ازسفره ما«پر»زده بودگيرآورده ويكي راخريده وتكه تكه كرده وهربارقسمتي ازآن رابامخلفات ديگرخورشت درست كرده ومي خوريم وزماني متوجه مي شويم كه عمرمرغ دريخچال مانده ،بيشترازعمرزمان زندگي آن زبان بسته مي شودوبه هرحال بامرغ مي سازيم واز«قاسطين »بودن به «مارقين »تبديل مي شويم(مرغ يخ زده ممكن است دريخچال وفريزربه مرق تبديل شود»وخداراشكركه جزو«ناكثين»يا«ناكسين »نيستيم.
بهرحال نوبت به دريافت «پاداش »مي رسد(بسياري از بازنشستگان سالهاي قبل از1379كه بهره چنداني نبردندوعده اي سكته كرده ومردند داغ پاداش رابه گل بردند.)دريك لحظه متوجه ميشويم كه اين دراصل «پاداش »نبوده و«پاش پاش»بوده ،ثبت نام دانشگاه بچه هاوكادوهاي عقب مانده دوستان وآشنايان ازسويي،تعويض دوسه فرش ماشيني كه عمري زيرپابوده (ازبس نخ نماشده بيشتربه پرده شبيه است تافرش)وتعويض تلويزيون سياه سفيدبه رنگي وتعويض قطعات فرسوده ماشين لباسشويي(البته محترمانه اش همان كهنه شويي است ) وازاين قبيل مخارج وهزينه ها پاداش را«پاش پاش »مي كندوبماندكه بايدفكري براي دندانهاي ريخته كردوپول آزمايشات گوناگون قندوچربي وسمعك و...البته كساني كه اهل انصاف باشندمي دانندكه اين مخارج روزانه بااين اندك حقوق هركدام چاه ويلي است ووقتي پاداش هم دراولين روزهاتوسط «بسم الله »خان كه خودمان باشيم غيب شدتازه متوجه مي شويم كه روزازنوروزي ازنو.
گاهي مقاله اي ،داستاني ،نقدي وشرحي برحال بازنشستگان مي نويسندبراي تزئين صفحه روزنامه، عكس چندپيرمردي راكه درپارك نشسته اندوعصايي دردست دارندچاپ مي كنندوصدي نودونه بازنشستگان محترم ميدانندكه اين عكسهامتعلق به يك درصدبازنشستگاني است كه ازتمكن مالي چون ارث پدري يامادري و...بهره مندبوده اندوحالاازصدقه سرآنهافرصت دارندروزي چندساعتي درپارك بنشينندويامربوط به كارمندان وزارت خانه هايي هستندكه مزاياي آنان ازحقوق مابيشتراست .
ولي(99%) نودونه درصدبازنشستگان،حالاباكمردردوپادردوكم سويي چشم وناي راه رفتن نداشتن دراولين ماه سالهاي بازنشستگي ،دربدربه دنبال كاردويدن وسرانجام باپيداكردن چندشغل درساعات گوناگون براي امرارمعاش بيش ازگذشته بايدتلاش كنند.شايددرتعطيلات تابستان وايام نوروزديده باشيدكه مسافريني براي تفريح ازخانه خودخارج مي شوندوشبهاخسته وكوفته دركنارخيابانها،بلوارها،پاركهارختخواب پهن كرده وتاصبح خواب بااعمال شاقه راتجربه مي كنندجالب است كه انسان درخانه خودش «راحت »مي خوابدولي درزمان تفريح واستراحت خواب با«عذاب »رامي پذيرد واين حكايت ،داستان هرفردبازنشسته است كه تبديل مي شودبه يك باز«ننشسته »انساني كه درزمان استراحت بايدحداقل دوبرابرزمان اشتغالش كاربكند.
اگربازنشسته نيستيدخداوندقسمت كندكه دوران زيبايي است اگربازنشسته شويدنه باز«ننشسته».
گيرندگان رونوشت:
1-جناب جبرئيل امين ،كه پيام مابازنشستگان رابه ملكوتيان برسانندكه اززمينيان گوياكاري ساخته نيست.
2-جناب عزرائيل كه يابه ماسري بزنندكه باسلامش ،جان به قربانش كنيم وياسري به كساني بزنندكه مارافراموش كرده اند.
3-كليه همكاران شاغل كه فكرنان كنيدكه خربزه آب است واين شتر جلوي خانه همه شمامي خوابد.
4-متصدي پرداخت حقوق دربانك كه زمان پرداخت حقوق نپرسد«همه پولتان رامي خواهيدبرداشت كنيد؟»كه واقعاخجالت مي كشيم ازمقداركم آن(آخرعزيزدل صدياصدوپنجاه تومن هم پوله كه اين سوال رامي كني؟)
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا